کد مطلب:88629 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:449

عواقب غفلت











عواقب غفلت بسیار است كه ما به بعضی آنها اشاره می كنیم:

1 و 2- زندگی تنگ و سخت دنیوی و كوری در آخرت كه از كوری بصیرت و چشم جان نشات می گیرد، به این دو در سوره ی طه اشاره فرمود: «و من اعرض عن ذكری، فان له معیشه ضنكا و نحشره یوم القیامه اعمی»، و كسی كه از یاد من غافل شده روی گردانید برای او زندگی تنگ و سختی است و روز قیامت او را كور محشور می كنیم.[1].

آری وقتی یاد خدا از صفحه ی دلها رخت بربندد، وسعت روزی و راحتی و سعادت زندگی نیز با آن كوچ می كند، گاهی تنگی معیشت به خاطر بی پولی و كم

[صفحه 276]

درآمدی نیست چه بسا درآمدش هنگفت است ولی حرص و آز، زندگی را بر او تنگ می كند، و میل ندارد در خانه اش باز باشد، و دیگران از زندگی او استفاده كنند، به قول علی (ع) «همچون فقیران زندگی می كند، و همانند اغنیاء و ثروتمندان حساب پس می دهد»[2] این در مورد فرد بود، وقتی وارد جامعه هائی شویم كه از یاد خدا روی گردانده اند، مساله از این وحشتناكتر خواهد بود، جوامعی كه علیرغم پیشرفت شگفت انگیر صنعت و علیرغم فراهم بودن همه ی وسائل زندگی در اضطراب و نگرانی شدید به سر می برند، در تنگنای عجیبی گرفتارند و خود را محبوس و زندانی می بینند.

همه از هم می ترسند، هیچ كس به دیگری اعتماد نمی كند، رابطه و پیوندها همه بر محور منافع شخصی است، بار تسلیحات سنگین به خاطر ترس از جنگ بیشترین امكانات اقتصادی آنها را در كام خود فرو برده و پشتهایشان زیر این بار سنگین خم شده است.

زندانها مملو از جنایتكاران است و در هر ساعت و دقیقه طبق آمارهای رسمیشان، قتلها و جنایتهای هولناكی رخ می دهد، آلودگی به مواد مخدر و فحشاء آنها را برده و اسیر ساخته است در محیط خانواده هایشان نه نور محبتی است و نه پیوند عاطفی نشاط بخشی، آری این است زندگی سخت و معیشت «ضنك» آنها!

رئیس جمهور اسبق آمریكا «نیكسون» در نخستین نطق ریاست جمهوریش به این واقعیت اعتراف كرد و گفت: «ما گرداگرد خویش زندگانیهای تو خالی می بینیم،

[صفحه 277]

در آرزوی ارضاء شدن هستیم ولی هرگز ارضاء نمی شویم!»[3].

یكی دیگر از مردان معروف آنها كه نقش او در جامعه به اصطلاح شادی آفریدن برای همه بود، می گوید: «من می بینم انسانیت در كوچه ی تاریكی می دود كه در انتهای آن جز نگرانی مطلق نیست»![4].

3- قساوت قلب- در روایتی از امام باقر (ع) آمده «ایاك و الغفله ففیها تكون قساوه القلب»، بپرهیز از غفلت كه در آن قساوت قلب و سنگدلی است.[5].

4- تسریع در هلاكت- غفلت از یاد خدا موجب تعجیل و تسریع در هلاكت می شود، چه هلاكت جسمانی و چه روحانی مولی علی (ع) فرمودند: «من طالت غفلته تعجلت هلكته»، كسی كه غفلتش طولانی شود، هلاكتش نزدیك گردد.[6].

4- قلب مردگی- علی (ع) در روایتی فرمودند «من غلبت علیه الغفله مات قلبه»، كسی كه غفلت بر او غلبه كند، قلبش مرده است.[7].

5- كوردلی- در روایتی دیگر مولی فرمودند: «دوام الغفله تعمی البصیره»، دوام بی خبری موجب كوری بصیرت و دل می شود.[8] و همین كوردلی موجب كوری در قیامت می شود (نحشره یوم القیامه اعمی) وقتی هم اعتراض می كند كه پروردگار من چرا كور محشورم كردی، در حالی كه در دنیا بینا بودم، خطاب می شود: «كذلك اتتك آیاتنا فنسیتها و كذلك الیوم تنسی»، همان طور كه آیات ما به تو رسید و فراموش كردی، و غفلت ورزیدی، همان طور امروز فراموش خواهی شد.[9] غفلت

[صفحه 278]

از آیات الهی موجب كوردلی و این، غفلت خداوند از ما را به دنبال دارد، و غفلت او از ما، مایه ی كوری در قیامت است.

6- فاسد شدن اعمال- مولی در روایتی دیگر می فرمایند: «ایاك و الغفله و الاغترار بالمهله فان الغفله تفسد الاعمال»، از غفلت و مغرور شدن بواسطه ی مهلت الهی بپرهیز، زیرا غفلت موجب فساد اعمال است.[10] از این حدیث می توان استفاده كرد كه مغرور شدن و فریب مهلت خوردن نیز از عواقب غفلت است.

7- خسران و زیانكاری- مولی در نهج البلاغه می فرمایند: «من حاسب نفسه ربح و من غفل عنها خسر»، كسی كه نفس خود را محاسبه كند، سود برد، و كسی كه از آن غفلت ورزد، دچار خسران (دنیوی و اخروی) شود.[11].

و چه زیانی از عذاب الهی و جهنم بدتر و در دنیا از این بدتر، آن كه خداوند او را مثل چهارپایان و حتی بدتر بداند، «و لقد ذرانا لجهنم كثیرا من الجن و الانس لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها اولئك كالانعام بل هم اضل اولئك هم الغافلون»، و بطور مسلم بسیاری از جن و انس را برای جهنم آفریدیم، آنها قلب هائی دارند كه با آنها اندیشه نمی كنند، و چشمهائی دارند كه با آنها نمی بینند، و گوشهائی دارند كه با آنها نمی شنوند (و در غفلت به سر می برند) آنها مثل چهار پایانند، بلكه آنها گمراهترند، آنها همان غافلانند.[12] پس از خواب غفلت بیدار شویم وگرنه به قول مولی مرگ بیدار می كند: «من غفل عن حوادث الایام ایقظه الحمام»، كسی كه از حوادث روزگار غافل بود، مرگ او را بیدار می كند.[13] آری بقول مولی «اهل الدنیا ركب یساربهم و هم نیام»، اهل دنیا مسافرینی

[صفحه 279]

هستند كه حركت داده می شوند، و آنها در خواب غفلتند.[14].

خداوند ما را قبل از مرگ از خواب غفلت بیدار كند و نگذارد كه خود را به خواب زنیم انشاء الله.

با این توضیحات روشن شد كه پرهیزگاران از خوف این غفلت در حذرند و از امید به رحمت الهی در فرحند.

در خاتمه به كلام ابن ابی الحدید در ذیل این فراز از خطبه اشاره می كنیم، وی در مورد خوف و رجاء به روایتی اشاره می كند كه: رسول اكرم به یكی از اصحاب خود وارد شده در حالی كه او از شدت عبادت نزدیك بود جان خود را از دست دهد، پیامبر فرمودند چگونه خود را می یابی؟! گفت: «اجدنی اخاف ذنوبی و ارجو رحمه ربی»، می ترسم از گناهانم و امید به رحمت پروردگارم دارم، پیامبر فرمودند: «ما اجتمعا فی قلب عبد فی هذا الموطن الا اعطاه الله ما رجاه و امنه مما خافه»، جمع نمی شود خوف و رجاء در قلب بنده ای در این مقام مگر این كه خداوند آنچه را امید دارد، به او اعطاء كرده و از آنچه می ترسد، مامونش می كند. در مورد رجاء هم اشاره كرده كه از مقام عارفان است و پیامبر گرامی از خداوند نقل فرمودند كه «انا عند ظن عبدی بی، فلیظن بی ما شاء»، من نزد گمان (نیك) بنده ام نسبت به خودم هستم پس باید هر چه خواهد به من گمان (نیك) داشته باشد (اگر گمان نیك و حسن ظن به من داشت من هم به او گمان نیك دارم، و یاریش كنم).

متقیان امید تجارتی دارند كه هرگز فانی نشود و ضرر و خسرانی در آن نیست. در سوره ی فاطر خداوند متعال می فرماید: «ان الذین یتلون الكتاب و اقاموا الصلاه و انفقوا مما رزقناهم سرا و علانیه یرجون تجاره لن تبور»، كسانی كه تلاوت قرآن نموده، و اقامه ی نماز كردند، و از آنچه روزی آنها كردیم، انفاق كردند، در پنهان و آشكار، آنها امید به تجارت و معامله ای دارند كه نابود نمی شود (و آن دادن عمل

[صفحه 280]

صالح و گرفتن مواهب و بهشت الهی و رضوان اوست).[15].

مرحوم الهی آن مرد عارف در ذیل این دو فراز (یبیت حذرا و یصبح فرحا حذرا لما حذر من الغفله و فرحا بما اصاب من الفضل و الرحمه) گوید:


شبش چون روز گردد، خسته جانست
چو روزش شام گردد شادمانست


پریشان خاطر است از غفلت خویش
فرحناك از نگار و مهربانیش


دل غافل اسیر درد و غم باد
بجز یادش مبادا خاطری شاد

[صفحه 281]


صفحه 276، 277، 278، 279، 280، 281.








    1. سوره ی طه، آیه ی 125.
    2. تفسیر نمونه، جلد 13، صفحه 328، در اینجا اشاره كنم كه در بعضی تفاسیر در ذیل این آیه آمده كه اعراض از ذكر مراد اعراض از ولایت امیرالمومنین علی (ع) است چنانكه در روایتی از امام صادق (ع) در نورالثقلین، جلد 3، صفحه 405، آمده و در روایاتی نیز اعراض از حج تفسیر شده كه می توان گفت این دو از مصادیق اهم ذكر حق است، (توضیح بیشتر در تفسیر نمونه، جلد 13، صفحه 330- 329).
    3. تفسیر نمونه، جلد 13، صفحه 329- 328.
    4. معمای هستی، صفحه 51- 50، به نقل از تفسیر نمونه، جلد 13، صفحه 329.
    5. غررالحكم- میزان الحكمه، جلد 7، صفحه 267.
    6. غررالحكم.
    7. غررالحكم.
    8. غررالحكم.
    9. سوره ی طه، آیه ی 127.
    10. غررالحكم.
    11. نهج البلاغه، حكمت 207 روایات این صفحه را صاحب میزان الحكمه، در جلد 7، صفحه 267 آورده است.
    12. سوره ی اعراف، آیه ی 179.
    13. غررالحكم- میزان الحكمه، جلد 7، صفحه 267.
    14. سفینه البحار، جلد 1، صفحه 323، ماده ی غفل.
    15. شرح ابن ابی الحدید، جلد 10، صفحه 155- 154.